چشم پاک دختری از جمله ای تر مانده است ……..
چشم های پاکش اما خیره بر در مانده است …….
روی دیوار اتاق کوچک تنهاییش …….
عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است……
|
موضوع: "شهدا"چشم پاک دختری از جمله ای تر مانده است …….. چشم های پاکش اما خیره بر در مانده است ……. روی دیوار اتاق کوچک تنهاییش ……. عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است…… عاقد گفت :وکیلم؟………پدر نبود….. ای کاش درجهان راه ورسم سفر نبود… گفتند رفته است گل بچیند …دلش گرفت یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود !!! هجده بهار منتظرش بودوبرنگشت…… آن فصل های سرد که بی دردسر نبود ای کاش نامه یا خبری …عطری … چفیه ای رویای دخترانه ی او بیشتر نبود ….. عکس پدر مقابل آینه شمعدان آن روز… دور سفره به جزچشم های تر نبود عاقد دوباره گفت :وکیلم؟….دلش شکست یعنی به قاب عکس امید دگر نبود ؟؟؟ او گفت با اجازه ی بابا… بله…بله….. مردی که غیر خاطره ای مختصر،نبود……. |
آخرین نظرات