ساکن همیشگی نجف…
من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کنه خیلی چیزهارو از دست میده ….
چشم گنهکار لایق شهادت نمیشه ….
شهید محمدهادی ذوالفقاری
#سالگرد_شهید
26#_بهمن….
#ولادت_مادر_سادات
|
موضوع: "شهدا"ساکن همیشگی نجف… من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کنه خیلی چیزهارو از دست میده …. چشم گنهکار لایق شهادت نمیشه …. شهید محمدهادی ذوالفقاری #سالگرد_شهید 26#_بهمن…. #ولادت_مادر_سادات بسم الله…. درد فراق را به كدامين مطب برم؟ رفع غم حبيب كه كار طبيب نيست…. چهل روز از نبودنت گذشت حاج قاسم…. داغ تو براي نسل ما كه تاحالا عزيزيو مثل شما از دست نداده بودن تمامي نداره… بعد از چهل روز هنوز وقتي عكساتو تو خيابون ميبينيم ،صداتو ميشنويم،فيلماتو نشون ميدن…. هنوز دلامون ميلرزه،آتيش ميگيره ….مثل دختري كه پدر از دست داده …ولي امروز تو راهپيمايي وقتي اون جمعيتو ديدم،اون همه دختر و پسر ،زن و مرد ،بچه و پير و جوون فهميدم كه از هميشه زنده تري … درسته كه امسال بينمون قدم نميزدي ….ولي من لبخندتو از اون بالا بالا ها حس ميكردم… اره حاجي خون تو ماهارو زنده كرد،بيدار كرد… تا وقتي زنده ايم قول ميديدم كه راهتو ادامه بديم… دعامون كن حاج قاسم…. #مناجات_شهیددهہ_هفتادی ? روحمان از بین رفته ، مردهام ، تو مرا دوباره حیات ببخش ، #شهید_مدافع_حرم
#شهيد_حاج_قاسم_سليماني #سرباز_فداكار رفته سرادر نفس تازه كند برگردد… چون ظهور گل نرگس بخدا نزديك است ….
مراسم بزرگداشت سپهبد شهيد قاسم سليماني
روز سه شنبه 98/10/17 با سخنراني حجت الاسلام و المسلمين قنبري و مداحي
آقاي تيموري برگزار شد.
کمی درد را باورکنیم از درد گوییم و از مرد گوییم و ازدرد مرد از هور گوییم و از نور گوییم و از نور هور از غربت بگوییم از غروب از غربت شلمچه آری این چنین بود برادر آنها دفاع کردند از جنگ و جنگیدند برای دفاع اگر آن روزها نبودیم برای جنگ امروز هستیم برای دفاع بیایید سلمان شویم بیایید قیصر شوییم بیایید تا مدافع شویم مدافع دفاعی مقدس گوش ده یک لحظه بر من بد حجاب پوشش تو ،بود مُزد انقلاب ؟ میکنی بر پای خود شلوار تنگ این جوابت بود بر مردان جنگ ؟ موی خود کرده بُرون از روسری میکنی با ناز و عِشوه دلبری؟ گشته ای مانند یک ضرب المثل؟ میکنی از چه دماغت را عمل ؟ در خیالت دختری تک میشوی ؟ نزد نامحرم عروسک میشویی ؟ داده ام خون ،غرق آسایش شویی لحظه ای پس گوش کن بر پند من کن حیا از خون وازسربند من
من می خواهم در آینده شهید بشوم.چون…….
معلم خنده اش گرفته بود .پرید وسط حرفه مهدی و گفت : ببین مهدی جان موضوع انشاء این بود که در آینده میخواهید چه کاره شوید ؟؟؟؟ باید درباره ی شغل یا کاری توضیح میدادی … مثلا پدر خودت چه کاره است؟؟؟؟؟ آقا اجازه شهید |
آخرین نظرات